بیاد تو ام
بیژن باران بیژن باران

ترا بیاد می آورم

در دقیقه باز شدن شکوفه ها.

ترا بیاد می آورم

در حلقه ی شاد برای شنا

کودکان در آب،

روزهای پر آفتاب.

ترا بیاد می آورم

در ظهور زورق زرد برگها-

انبوه زر زیر اندوه چنارها

خش خش تنهای رهگذر- عبور پا.

ترا بیاد می آورم

در سکوت دیوار

پنجره بسته ی حرف

فرود فوج پروانه های برف

با سفید ابر آسمان.

 

بیاد تو ام

در قصه های کودکانه تکرار

برای نسل جدید بیدار.

 

از همه بیشتر

ترا بیاد می آورم

هر سحر، از آغاز روز،

سفید نور ظهر

نارنج مشتعل غروب

تا پوست دودی شب

و باز سِحر سَحر

تکرار روز..

 

تو همیشه می مانی نزدیک ما

زیرا

آرزوهای بزرگ تو

هنوز مانده اند به دلِ ما.

060711


July 7th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان